مسئله مهاجرت پزشکان ایرانی در سالهای اخیر به بحثی داغ در رسانهها و گفتوگوهای صنفی تبدیل شده است. از یکسو، مقامات دولتی از بینیازی کشورهای غربی به پزشکان ایرانی سخن میگویند و از سوی دیگر، آمار و اطلاعاتی متفاوت از سوی متخصصین ارائه میشود که تناقض میان این ادعاها را برجسته میکند. در این مقاله با ارائه صحبتهای مطرحشده از سوی مقامات و متخصصان، وضعیت کلی مهاجرت پزشکان را بررسی میکنیم.
—
مهاجرت پزشکان ایرانی: یک بحران واقعی؟
اظهارات وزیر بهداشت؛ آیا پزشکان در جهان دیگری زندگی میکنند؟
دکتر بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، اخیراً در سخنانی بحثبرانگیز اظهار داشته است:
«پزشکان باید به جایی مهاجرت کنند که نیاز وجود داشته باشد. امروزه اروپا، آمریکا و کانادا نیازی به پزشک ندارند. حتی اگر یک پزشک ایرانی به کانادا برود، ممکن است به جای پزشک، بهعنوان اپتومتر فعالیت کند. در آمریکا نیز پزشکان باید دوباره از دوره انترنی شروع کنند و مجوزهای لازم را دریافت کنند.»
وی در ادامه بیان کرد:
«اگر کسی به این کشورها مهاجرت کند، به او اجازه اشتغال پزشکی داده نمیشود و مجبور است شغل دیگری انتخاب کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس تا حدودی پزشک استخدام میکنند اما جمعیت آنها نیز محدود است.»
ظفرقندی: بحران توانمندسازی پزشکان مهاجر در غرب
دکتر محمدرضا ظفرقندی، رئیس پیشین سازمان نظام پزشکی، اظهار نظری متفاوت ارائه کرده است:
«مهاجرت به کشورهای عربی بیشتر شبیه کاریابی است و به دلیل شرایط اقتصادی صورت میگیرد. اما در مورد آمریکا و کانادا، حدود ۸۰ درصد پزشکان ایرانی شغل پزشکی را ترک میکنند، چرا که امکان فعالیت حرفهای برای آنها فراهم نیست و به دلایل اقتصادی این مهاجرتها اغلب منطقی نیست.»
این اظهارات در ظاهر با صحبتهای عیناللهی همسو به نظر میرسند، اما تفاوتهایی کلیدی نیز دارند که قابل تأمل است.
چالشهای مهاجرت پزشکان از ایران
۱. پیچیدگی فرآیند اعتبارسنجی مدرک
یکی از چالشهای اصلی پزشکان مهاجر در کشورهای توسعهیافته نظیر آمریکا و کانادا، بازشناسی مدارک تحصیلی است. پزشکان برای کار در این کشورها باید مراحل سختگیرانهای نظیر آزمونهای بینالمللی (مانند USMLE یا MCCEE)، برنامه رزیدنتی مجدد، و بُردهای تخصصی را طی کنند.
این فرآیند زمانبر و گاه پرهزینه باعث میشود برخی از پزشکان از ادامه راه منصرف شده و به مشاغل مرتبط (همچون اپتومتری، دستیاری تحقیقاتی، یا مشاغل غیردرمانی) گرایش پیدا کنند.
۲. ارزشگذاری اقتصادی
همانطور که ظفرقندی اشاره کرده است، انگیزه بسیاری از مهاجران اقتصادی است. کاهش ارزش پول ملی ایران و دستمزدهای پایین در مقابل استانداردهای جهانی، یکی از دلایل اصلی این روند است. اما برخلاف کشورهای غربی که شرایط سختگیرانهای برای پزشکان مهاجر دارند، کشورهای عربی (نظیر امارات و قطر) فرصتهای شغلی با درآمد خوب برای پزشکان ایرانی فراهم میکنند.
یک حقیقت انکارناپذیر: بحران کمبود پزشک در ایران
از آنجا که مهاجرت پزشکان ارتباط مستقیم با وضعیت داخلی نظام سلامت ایران دارد، افزایش نیروهای آموزشی و تربیت متخصص بهعنوان راهکاری از سوی وزیر بهداشت مطرح شده است. دکتر عیناللهی اشاره داشت:
«ظرفیت دستیاری پزشکی را ۲۵ درصد افزایش دادهایم و امسال تعداد دستیاران به ۴ هزار نفر رسیده است تا در آینده شاهد کمبود پزشک در کشور نباشیم.»
با این حال، آیا افزایش صرف ظرفیت پذیرش، به تنهایی میتواند مهاجرت پزشکان را کنترل کند؟ این مسئله زمانی قابلحل است که دلایل ریشهای مهاجرت، نظیر مسائل اقتصادی، کیفیت کار، و ارزش حرفهای پزشکان بهطور جدی مورد بازنگری قرار گیرد.
جمعبندی: چالشهای مهاجرت پزشکان نیازمند درک عمیقتر
گرچه وزیر بهداشت تلاش کرده است مهاجرت پزشکان به کشورهای غربی را بیاهمیت جلوه دهد، شواهد فراوان نشان میدهند که مهاجرت پزشکان از ایران نهتنها بیسابقه نیست، بلکه همچنان روندی روبهرشد دارد. عدم توانمندی در تطبیق مدرک و سیاستهای سختگیرانه کشورهای غربی شاید روند کار پزشکان مهاجر را کند کند، اما بیمیلی به ادامه کار در ایران، مشکلات اقتصادی، و شرایط حرفهای ناکافی انگیزههایی جدی برای ترک کشور باقی میگذارند.
پرسش اصلی این است: آیا سیاستگذاران نظام سلامت حاضرند به جای انکار اهمیت موضوع، با پذیرش واقعیت، گامی جدی در بهبود شرایط داخلی بردارند؟
برای پاسخ به این سوال، شاید باید منتظر بمانیم، اما حقیقت این است که مهاجرت پزشکان ایرانی – چه بهعنوان یک تهدید و چه بهعنوان یک انتخاب حرفهای – امری است که نمیتوان آن را دستکم گرفت.